shabgarde ashegh

متن،شعرعاشقانه

شعر و عکس عاشقانه بسیار زیبا


نسیم وصل وقتی بوی گل می داد حس کردم
که این دیوانه پرپر می کند یک روز گل ها را
خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
نباید بی وفایی دید نیرنگ زلیخا را
کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر ما را
چه خواهد کرد با ما عشق پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده‌تر کردی معما را

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شعر و عکس عاشقانه بسیار زیبا


باز هم شب آماده
شب لباس سیاهه خود را به تن کرده
سیاه تر از همیشه
همه خوابند
ولی‌ چشمهای من خواب را نمیخواهند
من از شب هراسانم
ستاره ای دیگر نیست
مهتاب هم بخواب رفته
من بیدار به انتظار مهتاب
شبی‌ مهتاب خواهد آمد
باز هم انتظار
چند سال از این انتظار می‌گذرد؟
ده، بیست، سی،……

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شعر و عکس عاشقانه بسیار زیبا


به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این ســـینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شعر و عکس عاشقانه بسیار زیبا

گل واژه نیست
گل ترانه نیست
گل بهانه نیست
گل شاهپرک نیست
گل تنها نگاه توست
در قلب کوچک من جوانه می دهد
ودر زمین سبز عشق
بهانه می گیرد آغوش ات را
همراه باد می رقصد
و واژه می شود
و شعر مرا پر از نامت می کند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شعر و عکس عاشقانه بسیار زیبا

دفتری بود که گاهی من و تو
می نوشتیم در آن
از غم و شادی و رویاهامان
از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم
من نوشتم از تو:
که اگر با تو قرارم باشد
تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد
که اگر دل به دلم بسپاری
و اگر همسفر من گردی
من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال
تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا!!!
تو نوشتی از من:
من که تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گریه کردم
با تو خندیدم و رفتم تا عشق
نازنیم ای یار
من نوشتم هر بار
با تو خوشبخترین انسانم…
ولی افسوس
مدتی هست که دیگر نه قلم دست تو مانده است و نه من!!!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

و حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی
و قصر کوچک دل مرا خراب میکنی
سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای
ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی
من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم
و تو به نامدیگری مرا خطاب می کنی
چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی
هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میکنی
به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام
تو کمتر از غریبه ای مرا حساب میکنی
و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت
که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شعر و عکس عاشقانه بسیار زیبا

من ترا در تو جستجو كردم
نه در آن خواب هاي رويائي
در دو دست تو سخت كاويدم
پر شدم؛ پر شدم؛ ز زيبايي

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

شعر و عکس عاشقانه بسیار زیبا

چند سال پیش …

وقتی كه تركم می كردی ؛

گفتی كه از یاد ببرم ؛ هر آن چه بین مان بود
………
و من نیز اسمت را

بر در و دیوار نوشتم

تا خاطرم باشد كه باید …

فراموشت كنم !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شعر و عکس عاشقانه بسیار زیبا

کلمه

کلمات

کلام نمی آید بر لبم

وقتی تو اینجایی

لب سکوت میکند

انگار چشمها تا به حال

ندیده اند

فرشته ای به این زیبایی

+نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:,ساعت15:38توسط raha | |

من یه تنهام...توی یه قایق شکسته...میون اقیانوس
من تاریکیم....توی یه اتاق...یه اتاقه بی پنجره
من یه گلبرگه شقایقم...که تو اغوش باد رها شدم
من یه صدام...یه صدا تو دنیای سکوت
من یه گلولم تو قلب گمگشتگی...من یه مجروحم به زخم گلوله ی خودم
من یه نقاشم...ولی تنها انتظار میکشم
تو یه کشتی ای ... یه مسافر .... یه رهگدر از کنارم
تو روشنایی ای...توی یه قصر...یه قصر پر از پنجره
تو یه گلی...یه گل که منو به دست باد داد
تو یه اهنگی تو سالن موسیقی
وما هریک یه نته اواییم...بی هم تنها یک صدا
ما یکی گل و دیگری ساقه ایم...بی هم زیبا نخواهیم بود
ما تاریکی و روشنایی هستیم... بی هم پس بازی نور و سایه چی میشه؟
ما عشق و نفرتیم....بی ما پس زندگی چی میشه؟
ما شب و روزیم...بی ما دنیا چی میشه؟
ما جزئی از طبیعتیم...اگه نباشیم پس نقاشی خدا چی میشه؟
ما هر یک یه کلمه ایم...اگه با هم نباشیم پس حرفای عاشقانه چی میشن؟
ما اگه باهم نباشیم جواب خدا رو چی بدیم؟

 

 

ببخش اگه از من و تو یه عکس خوشگل کشیدم
ببخش اگه رو کاغذم عکس دوتا دل کشیدم
ببخش اگه تو قلب من جز تو کس دیگه نبود
دوست داشتنت برای من یه اشتباه ساده بود

وقتی که دیدمت برام یه حس تازه ای بودی
کاشکی تو سرنوشت من یه عشق واقعی بودی
دل بستم از رو سادگی، شدی همه دنیای من
می بخشمت حالا که نیست پیش تو دیگه جای من
نمی دونستم که می خوای ساده ازم دل بکنی
ببخش که فکر کرده بودم فقط دیوونه ی منی
نذاشتی هیچ بهونه ای واسه دوباره دیدنت
گل هات و ور دار و برو دوست ندارم ببینمت



شعر و عکس عاشقانه بسیار زیبا

نفس می کشم نبودنت را

نیستی

هوای بوی تنت را کرده ام

می دانی

پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است

تو نیستی

آسمان بی معنیست

حتی آسمان پر ستاره

و باران

مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد

تو نیستی

و من چتر می خواهم …

هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده…

خودم را به هزار راه میزنم

به هزار کوچه

به هزار در

نکند یاد آغوشت بیفتم …


شعر و عکس عاشقانه بسیار زیبا

حسادت نکن! … این که بعد از تو بغل گرفته ام …

زانوی غـَم اســت

+نوشته شده در جمعه 11 اسفند 1391برچسب:,ساعت20:28توسط raha | |

 

 

وای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر
وای از دست این لحظه های نفسگیر ،ای خدا بیا و دستهای سردم را بگیر
خسته ام ، باز هم دلم گرفته و دل شکسته ام
در حسرت لحظه ای آرامشم ، همچنان اشک از چشمانم میریزد و در انتظار طلوعی دوباره ام
همه چیز برایم مثل هم است ، طلوع برایم همرنگ غروب است ، گونه هایم پر از اشک شده و عین خیالم نیست ، عادت کرده ام دیگر….
عادت کرده ام از همنیشینی با غمها ، کسی دلسوز من نیست
قلبم رنگ تنهایی به خودش گرفته ، دیگر کسی به سراغ من نمی آید، تمام فضای قلبم را تنهایی پر کرده ، دیگر در قلبم جای کسی نیست
هر چه اشک میریزم خالی نمیشوم
، هر چه خودم را به این در و آن در میزنم آرام نمیشوم ، کسی نیست تا شادم کند ، کسی نیست تا مرا از این زندان غم رها کند
دلم گرفته ….
خیلی دلم گرفته….
انگار عمریست آسمان ابریست و باران نمیبارد…
انگار این بغض لعنتی نمیخواهد بشکند…
وای از دست چشمهایم ، وای از دست اشکهایم…
آرزو به دل مانده ام ، کسی در پی من نیست و خیلی وقت است تنها مانده ام
نمیگویم از تنهایی خویش تا کسی دلش به حالم بسوزد ، نمیگویم از غمهای خویش تا کسی دلش به درد آید
من که میدانم کسی نمینشیند
به پای درد دلهایم ، اینک دارم با خودم درد دل میکنم…
دلم گرفته ، رنگ و رویی ندارد برایم این لحظه ها ، حس خوبی ندارم به این ثانیه ها
میدانم کسی نمیخواند غمهایم را ، میدانم کسی نمیشنود حرفهایم را ، حتی اگر فریاد هم بزنم کسی نگاه نمیکند دیوانه ای مثل من را….
میدانم کسی در فکر من نیست ، تنها هستم و کسی یار و همدمم نیست ، میمانم با همین تنهایی و تنها میمیرم، تا ابد همین دستهای غم را میگیرم

+نوشته شده در شنبه 5 اسفند 1391برچسب:,ساعت22:56توسط raha | |

 

فریاد زدم دوستت دارم صدایم را نشنیدی!

اعتراف کردم که عاشقم ، جرم مرا باور نکردی!

گفتم بدون تو میمیرم ، لبخندی تلخ زدی !

از دلتنگی ات اشک ریختم ، چشمهای خیسم را ندیدی!

چگونه بگویم که دوستت دارم تا تو نیز در جواب بگویی که من هم همینطور!

چگونه بگویم که بی تو این زندگی برایم عذاب است ، تا تو نیز مرا درک کنی!

صدای فریادم را همه شنیدند جز او که باید میشنید!

اشکهایم را همه دیدند!

آشیانه ای که در قلبت ساخته ام تبدیل به قفسی شده که تا آخر در اینجا گرفتارم!

گرفتار عشقی که باور ندارد مرا ،

فکر میکند که این عشق مثل عشقهای دیگر این زمانه خیالیست ، حرفهای من بیچاره دروغین است!

حالا دیگر آموخته ام که کلام دوستت دارم را بر زبان نیاورم ، دیگر اشک نریزم و درون خودم بسوزم !

اگر دلتنگت شدم با تنهایی درد دل کنم و اگر مردم نگویم که از عشق تو مردم !

اما رفتنم محال است ، عشق که آمد ، دیگر رفتنی نیست ، جنون که آمد ، عقل در زندگی حاکم نیست!

آنقدر به پایت مینشینم تا بسوزم، تا ابد به عشقت زندگی میکنم تا بمیرم !

گرچه شاید مرا به فراموشی بسپاری ، اما عشق برای من با ارزش و فراموش نشدنیست است!

هنوز دوستت دارم عشقم

+نوشته شده در شنبه 5 اسفند 1391برچسب:,ساعت22:43توسط raha | |

 

عکس عاشقانه

نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!
نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند!
آن عشقی که میگویند تو نیستی ، تو معنایی بالاتر از عشق داری و برای من تنها یک عشقی!
...
از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب به آن خیره میشدم!
باارزش تر از تو ، تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده !
قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت ، ماندن خاطره هایی که مرور کردن به آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند!
و رسیده ام به تویی که آمدنت رویایی بوده در گذشته هایم ، و رسیده ام به تویی که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه ی زندگی ام است
پایانی ندارد زندگی ام با تو ، آغاز دوباره ایست فردا در کنار تو ، فردایی که در آن دیروز را فراموش نمیکنم ، آنگاه که با توام هیچ روزی را فراموش نمیکنم ، که همه آنها یکی از زیباترین روزهاست و شیرین ترین خاطره ها ، و گرم ترین لحظه ها !
سر میگذارم بر روی شانه های تو ، آرامش میگیرم از صدای تپشهای قلب تو ، دلم پرواز میکند در آسمان قلبت ، میشنوم صدای تپشهای قلبت ، اوج میگیرم تا محو شوم در آغوشت !
تا خودم را از خودت بدانم ، تا همیشه برایت بمانم ،چه لذتی دارد تا صبح در آغوش تو بخوابم!
تا ببینم زیباترین رویاها ، فردا که بیدار میشوم حقیقت میشود همه ی رویاها !
و اینجاست که عاشق خیالات با تو بودن میشوم ، و به عشق این خیالات دیوانه میشوم !
حالا من مجنونم و تو لیلای من ، همیشه میمانیم برای هم ، و میسازیم یک قصه ی عاشقانه دیگر با هم !
بر میگردیم به دیروزی که گذشت ، خاطره ی شیرین فردا بدجور به دل نشست !
و میدانیم زندگی مان عاشقانه خواهد گذشت ، هم دیروز و امروز و هم فرداهایی که خواهد رسید!

+نوشته شده در جمعه 4 اسفند 1391برچسب:,ساعت11:24توسط raha | |

متن هاي كوتاه رمانتيك با عكس هاي زيبا و عاشقانه

0lmtnr9ey01ryxa5ge2f.jpg

اینطور نمیشود

باید یک غریق نجات همیشه همراهم باشد

غــرق در فـکرت شدن اصلا دست خودمــ نیست.....

kazps30tgv1hs0r7i3z1.jpg

به دلتنگی هایمـــ دست نزن

می شكند بغضــمـــــ یك وقت !!

آنگاه غرقـــــ می شوی

در سیلابـــــ اشكهایی كه

بهانه ی روانــــــ شدنش هستی !! . . .

 


zwiwcak237lpwih80r6m.jpg

شده ام سنگ صبور روزگار.....

دارد تمام غم هاي ديرينه اش را يك جا به خوردم مي دهد...


yv5l33bwlmmx1lkbnc1o.jpeg

دیگر تنهاییم را با کسی قسمت نخواهم کرد...

یک بار قسمت کردم چندین برابر شد!

m13pfrj0tig5pwt2ddmc.jpg

هوای مُردن

بیخ گوش من است

همانجایی که روزی

رد نفسهای تو بود

9kgqic34x6fz6v2b16.jpg

هــرگــاه صـدای جـدیـدیــ سـلام مـی کنـد

تپــش قــلب مــی گیــرمـ!

مــن دیگــر کشـش خــدا حــافظــی نــدارمـ

مـــرا ببخـش

کــه جــوابــ ســلامــتــ را نــمی دهـــمـ!!...

a5wsqt7zt3iws9xaycy.jpg

چـرا سـاکـت نـمـی شـوی؟

صـدای نـفـس هـایـت . . . در آغـوش ِ او

از ایـن راه ِ دور هـم آزارم مـی دهـد !!!

لــعــنــتــی . . . آرامـتـر نـفـس نـفـس بـزن !

oeg5syanuombyrdzadkm.jpg

بیـــا “خــّر” هـــایـتــ را بگیـــر

دیگـــر تـــوانــ عبــور دادن آن هـــا را از پــُل نــدارمـ

وقتــی مــی دانـــمـ کــه در آخـــر مثــل همیشــه خــواهــی گفــتــ

“مـــا بــه درد هــم نمــی خــوریــمـ” . . .
 

1tyau1g4phoaevm57q1z.jpg

تو کیستی؟

هان؟

یادم آمد...

...

تو همانی که روزی با پاهایت آمدی

و نماندی و رفتی!!!

و من...

من همانم

که روزی با دلم آمدم و ماندم و ماندم
 

+نوشته شده در پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,ساعت12:53توسط raha | |

گاهی باید احساس نکنی ، تا احساست کنند !

گاهی باید کسی باشی که نیستی ، تا کسی که بودی باشی !

گاهی باید چشم ها را بست ، تا تو را ببینند ! گاهی باید خوابید ، تا

شاید بیدارت کنند ! گاهی باید رفت ، تا بودنت احساس شود

+نوشته شده در پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,ساعت12:45توسط raha | |

نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن …

ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد …

کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد …

کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم

و دردهایم را به گوش تو میرساندم… بدون تو عاشقی برایم عذاب است

میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم…

کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم…

میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود

میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت …

انتـــــــــــــــــــــــــــــظار …

شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهیه . اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی !

تو این کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شیر می خواد!

تنهایی ، چشم براه بودن ، غم ؛غصه ، نا امیدی ، شکنجه رو حی ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛

هق هق شبونه ؛ افسردگی ، پشیمونی، بی خبری و دلواپسی و …. !

برای هر کدوم از این کلمات چند حرفی که خیلی راحت به زبون میاد

و خیلی راحت روی کاغذ نوشته میشه باید زجر و سختی هایی رو تحمل کرد

تا معانی شون رو فهمید و درست درک شون کرد !!!

متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد… و قبل از همه ی اینها متنفرم

از انتظار … از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم

+نوشته شده در پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,ساعت12:43توسط raha | |

خیلـــــــــــــــــــــــــــــــــــی سخته

توچشمای کسی که عشقــــــــــــــــــــــــتودزدیده زل بزنـــــــــــی بگی=

اشکال نداره فداتشم

من ناراحت نیستم گریه هام بخاطرمشکلات خودمه نه خیانــــــــــــت تو..........

 

شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز

+نوشته شده در پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,ساعت12:37توسط raha | |

 

(( خدا حافظ براي او چه آسان بود ولي قلب من از اين واژه لرزان بود))

 

و چنين بود كه در وقت بهار، فصل پاییز دلم زود رسید،

 

و بهارم طی شد.

 

در سراشیبی مرگ،

برگها افتادند.

خش خشی بی پایان

زوزه ای از سرما،

و صدایی از درد،

باغ را ویران کرد.

سبزی روی مرا می دیدی

همگی گم شد و رفت،

حرف مردم شد و رفت.

گفتنی را گفتم،

آنچه می دانستم.

همه را باخته ام و جوانی را هم.

جبر و تقدیر چنان کرد که باور کردم،

آنچه بر ما آمد.

***

تو كه در بازاري،

راستي قيمت يك شاخه مريم چند است؟

مريمم پرپر شد.

باز بازنده شدم. . .

+نوشته شده در پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,ساعت12:25توسط raha | |

عکس تصویر تصاویر پیچک ، بهاربیست Www.bahar22.com

غروبا میون هفته بر سر قبر یه عاشق

یه جوون میاد میزاره گلای سرخ شقایق

بی صدا میشکنه بغضش روی سنگ قبر دلدار

اشک میریزه از دو چشمش مثل بارون وقت دیدار

زیر لب با گریه میگه مهربونم بی وفایی

رفتی و نیستی بدونی چه جگر سوز جدایی

اخه من تورو میخواستم اون نجیب خوب و پاک

اون صدای مهربون نه سکوت سرد خاک

تویی که نگاه پاکت مرهم زخم دلم بود

دیدنت حتی یه لحظه راه حل مشکلم بود

تو که ریشه کردی با من توی خاک بی قراری

تو که گفتی با جدایی هیچ میونه ای نداری

پس چرا تنهام گذاشتی توی این فصل سیاهی

تو عزیزترینی اما یه رفیق نیمه راهی

داغ رفتنت عزیزم خط کشید رو بودن من

رفتی و دیگه چه فایده ناله و ضجه و شیون

تو سفر کردی به خورشید رفتی اونور دقایق

منو جا گذاشتی اینجا با دلی خسته و عاشق

نمیخوام بی تو بمونم بی تو زندگی حرومه

تو که پیش من نباشی همه چی برام تمومه

عاشق خسته و تنها سر گذاشت روی خاک نمناک

گفت جگر گوشه ی عشقو دادمش دست تو ای خاک

نذاری تنها بمونه همدم چشم سیاهش باش

شونه کن موهاشو اروم شبو قصه گو براش باش

و غروب با اون غروبش نتونست دووم بیاره

پا کشید از اسمونو جاشو داد به یک ستاره

اون جوون داغ دیده با دلی شکسته از غم

بوسه زد رو خاک یارو دور شد اهسته کم کم

ولی چند قدم که دور شد دوباره گریه رو سر داد

روشو برگردوندو داد زد

بخدا نمیری از یاد !

+نوشته شده در پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,ساعت12:17توسط raha | |

 

 

آخه دارم از رفتن بدجوري گُر ميگيرم ...

 دعا كنم كه اين نفس،تموم شه تا سپيده ...

كسي نفهمه عاشقت، چي تا سحر كشيده ...

 اين آخرين باره عزيز،دستامو محكمتر بگير ...

 آخه تو كه داري ميري،به من نگو بمون نمير ...

 گاهي بيا يه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ...

 من با تو سوختم نازنين،باشه برو با من نسوز ...

 اگه يروز برگشتي و گفتن فلاني مرده ...

 بدون كه زير خاك سرد حس نگاتو برده

 گريه نكن براي من قسمت ما همينه ...

 دستامو محكمتر بگير لحظه ي آخرينه ...

 

 

 اين آخرين باره عزيز،دستامو محكمتر بگير ...

 آخه تو كه داري ميري،به من نگو بمون نمير ...

 

گاهي بيا يه باغ سبز،درش بروت بازه هنوز ...

 من با تو سوختم نازنين،باشه برو با من نسوز ...

 

برام دعا كن عـــــــــشــــــــــق من ...

 

+نوشته شده در پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,ساعت12:10توسط raha | |